ابوبکر محمد. شاعر اندلسی بمائۀ پنجم هجری. در جوانی بخدمت معتمد بن معتضد حکمران اشبیلیه پیوست و معتضد او را بتهمت اغراء و اغواء معتمد به اعمال زشت نفی کرد و آنگاه که معتمد بجای پدر نشست ابوبکر را از منفای او طلب کرد و وزارت داد. ابن عمار رقیب خود ابن زیدون را از دربار معتمد اخراج کرد و زمام امور مملکت به دست گرفت و سپس از دست معتمد مأمور فتح مرسیه شد و چون آن شهر بگرفت طغیان و دعوی استقلال کرد و ابن رشیق او را از این شهر براند و او بیکی از قلاع پناهید. ابن مبارک، کوتوال قلعه او را دستگیر کرد و نزد امیر اشبیلیه فرستاد و او به سال 479 ه. ق. بقتل ابن عمار فرمان داد. ابوبکر را اشعاری است حاکی از طبعی سلیم و قریحه ای مستقیم و ظاهراً دیوان او گرد نشده و بتفاریق در قلائدالعقیان ابن خاقان و نفح الطیب و تاریخ موحدبن مراکشی و کتاب ابن بسام و کتاب عماد کاتب اصفهانی نبذه ای از آن مذکور است
ابوبکر محمد. شاعر اندلسی بمائۀ پنجم هجری. در جوانی بخدمت معتمد بن معتضد حکمران اشبیلیه پیوست و معتضد او را بتهمت اغراء و اغواء معتمد به اعمال زشت نفی کرد و آنگاه که معتمد بجای پدر نشست ابوبکر را از مَنفای او طلب کرد و وزارت داد. ابن عمار رقیب خود ابن زیدون را از دربار معتمد اخراج کرد و زمام امور مملکت به دست گرفت و سپس از دست معتمد مأمور فتح مرسیه شد و چون آن شهر بگرفت طغیان و دعوی استقلال کرد و ابن رشیق او را از این شهر براند و او بیکی از قلاع پناهید. ابن مبارک، کوتوال قلعه او را دستگیر کرد و نزد امیر اشبیلیه فرستاد و او به سال 479 هَ. ق. بقتل ابن عمار فرمان داد. ابوبکر را اشعاری است حاکی از طبعی سلیم و قریحه ای مستقیم و ظاهراً دیوان او گرد نشده و بتفاریق در قلائدالعقیان ابن خاقان و نفح الطیب و تاریخ موحدبن مراکشی و کتاب ابن بسام و کتاب عماد کاتب اصفهانی نبذه ای از آن مذکور است
جزیرۀ ابن عمر، نام شهری میان موصل و نصیبین، و گویند جبل جودی که کشتی نوح بدان قرار کرد نام کوهی نزدیک بدین شهر است. و این شهر را عبدالعزیز بن عمر برقعیدی پی افکنده است و نسبت بدان جزریست. (از ابن بطوطه)
جزیرۀ ابن عمر، نام شهری میان موصل و نصیبین، و گویند جبل جودی که کشتی نوح بدان قرار کرد نام کوهی نزدیک بدین شهر است. و این شهر را عبدالعزیز بن عمر برقعیدی پی افکنده است و نسبت بدان جَزَریست. (از ابن بطوطه)
ابوبکر احمد بن کامل بن خلف بن شجره. مولد او بسرّمن رأی. یکی از مشاهیر علوم قرآن و مفتی در بسیاری ازعلوم. او در فقه پیرو مذهب محمد بن جریر طبریست. و او راست: کتاب غریب القرآن. کتاب القرأات. کتاب التقریب فی کشف الغریب. کتاب موجزالتأویل. کتاب الوقوف. کتاب التاریخ. کتاب المختصر در فقه. کتاب الشروط الکبیر والصغیر. کتاب جامعالفقه. کتاب الحیض. (ابن الندیم)
ابوبکر احمد بن کامل بن خلف بن شجره. مولد او بسرّمن رأی. یکی از مشاهیر علوم قرآن و مفتی در بسیاری ازعلوم. او در فقه پیرو مذهب محمد بن جریر طبریست. و او راست: کتاب غریب القرآن. کتاب القرأات. کتاب التقریب فی کشف الغریب. کتاب موجزالتأویل. کتاب الوقوف. کتاب التاریخ. کتاب المختصر در فقه. کتاب الشروط الکبیر والصغیر. کتاب جامعالفقه. کتاب الحیض. (ابن الندیم)
ابن طایر. در بعض لغت نامه ها این دو کلمه را به معنی کبک یا تیهو و درّاج گفته اند، و ظاهراً ابن طاهر و ابن طایر مصحف ابن طامر و کبک مصحف کیک باشد و تیهو و شراج تفسیری است مصنوع کاتب که از این دو تصحیف ناشی شده است. رجوع به ابن طامر شود
ابن طایِر. در بعض لغت نامه ها این دو کلمه را به معنی کبک یا تیهو و دُرّاج گفته اند، و ظاهراً ابن طاهر و ابن طایر مصحف ابن طامر و کبک مصحف کیک باشد و تیهو و شراج تفسیری است مصنوع کاتب که از این دو تصحیف ناشی شده است. رجوع به ابن طامر شود
غیاث الدین ابوالمظفر عبدالکریم بن احمد بن موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن محمد بن طاوس علوی حسنی (648- 693 ه. ق.). فقیه شیعی. در ادب و نحو و عروض نیز استاد بود. در کربلا متولد شد و نزد علمای حلّه علم آموخت. صحبت محقق حلی و حکیم طوسی نصیرالدین را ادراک کرد در حافظه قوی بود و ذهنی تیز داشت چنانکه گویند بچهل روز در خواندن و نوشتن از استاد بی نیاز شد. در بغداد نقابت سادات علوی با او بود و در 45 سالگی درگذشت. او راست: شمل المنظوم فی مصنفی العلوم. فرحهالغری بصرخه الغری. (از ابن داود)
غیاث الدین ابوالمظفر عبدالکریم بن احمد بن موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن محمد بن طاوس علوی حسنی (648- 693 هَ. ق.). فقیه شیعی. در ادب و نحو و عروض نیز استاد بود. در کربلا متولد شد و نزد علمای حِلّه علم آموخت. صحبت محقق حلی و حکیم طوسی نصیرالدین را ادراک کرد در حافظه قوی بود و ذهنی تیز داشت چنانکه گویند بچهل روز در خواندن و نوشتن از استاد بی نیاز شد. در بغداد نقابت سادات علوی با او بود و در 45 سالگی درگذشت. او راست: شمل المنظوم فی مصنفی العلوم. فرحهالغری بصرخه الغری. (از ابن داود)
ابوالخیر حسن بن سوار بن بابأ بن بهرام خوارزمی. مولد او به بغداد به سال 331 ه. ق. فاضلی منطقی، شاگرد یحیی بن عدی. در طب و فلسفه استاد بود و مأمون بن محمد خوارزمشاه او را از بغداد بخوارزم بخواست و ندیم و طبیب خاص خویش کرد و آنگاه که سلطان محمود غزنوی بر خوارزم دست یافت او را بغزنه برد و بدانجا در 102 سالگی مسلمانی گرفت و تا پادشاهی سلطان ابراهیم بزیست. روزی سواره از بازار کفشگران میگذشت اسب او از اشتری برمید و وی را بیفکند و او از این زخم در 108 سالگی به سال 440 درگذشت. شیخ الرئیس ابوعلی بن سینا نام وی را بعظمت می برد و آرزوی دیدار او میکرد. و در تتمۀ صوان الحکمه آمده است که سلطان محمود پس از اسلام آوردن ابوالخیر ناحیت خماررا از اعمال غزنه باقطاع وی کرد و از این رو او را ابن خمار گفتند. لکن ابن الندیم که سالها پیش از رفتن او بغزنه و ظاهراً به بغداد او را دیده است کنیت او را ابوالخیر بن خمار گوید و از اینرو گفتۀ صاحب صوان الحکمه بر اساسی متین نیست و بی شبهه خمار لقب یا نام یکی از اسلاف اوست. و نیز صاحب صوان الحکمه گوید او رادر اجزاء علوم حکمت تصانیف بسیار است و ابوالخیر رابقراط ثانی گویند و در تدبیر مشایخ تصنیفی لطیف دارد. ابن الندیم گوید: ابوالخیر حسن بن سوار بن بابأبن بهرام، معاصر ما از افاضل منطقیین و شاگرد یحیی بن عدی است در نهایت ذکاء و فطنت. مولد 331. او راست: کتاب الهیولی در یک مقاله. کتاب الوفاق بین رأی الفلاسفه والنصاری در سه مقاله. کتاب تفسیر ایساغوجی، مشروحاً. کتاب تفسیر ایساغوجی، مختصراً. کتاب الصدیق و الصداقه در یک مقاله. کتاب سیرهالفیلسوف در یک مقاله. کتاب الحوامل و آن مقالتی است در طب. کتاب دیابطا یعنی تقطیر در یک مقاله. کتاب الاّثار المخیله فی الجو الحادثه عن البخار المائی و هی الهاله و القوس و الضباب در یک مقاله و آنرا از سریانی به عربی نقل کرده. کتاب الاّثارالعلویه و آن نیز ترجمه است. کتاب اللبس فی الکتب الاربعه فی المنطق، الموجود من ذلک. کتاب مسائل ثاوفرسطس و آنرا نیز نقل کرده است. کتاب مقاله فی الاخلاق و آن هم ترجمه است.
ابوالخیر حسن بن سوار بن بابأ بن بهرام خوارزمی. مولد او به بغداد به سال 331 هَ. ق. فاضلی منطقی، شاگرد یحیی بن عدی. در طب و فلسفه استاد بود و مأمون بن محمد خوارزمشاه او را از بغداد بخوارزم بخواست و ندیم و طبیب خاص خویش کرد و آنگاه که سلطان محمود غزنوی بر خوارزم دست یافت او را بغزنه برد و بدانجا در 102 سالگی مسلمانی گرفت و تا پادشاهی سلطان ابراهیم بزیست. روزی سواره از بازار کفشگران میگذشت اسب او از اشتری برمید و وی را بیفکند و او از این زخم در 108 سالگی به سال 440 درگذشت. شیخ الرئیس ابوعلی بن سینا نام وی را بعظمت می بُرد و آرزوی دیدار او میکرد. و در تتمۀ صوان الحکمه آمده است که سلطان محمود پس از اسلام آوردن ابوالخیر ناحیت خماررا از اعمال غزنه باقطاع وی کرد و از این رو او را ابن خمار گفتند. لکن ابن الندیم که سالها پیش از رفتن او بغزنه و ظاهراً به بغداد او را دیده است کنیت او را ابوالخیر بن خمار گوید و از اینرو گفتۀ صاحب صوان الحکمه بر اساسی متین نیست و بی شبهه خمار لقب یا نام یکی از اسلاف اوست. و نیز صاحب صوان الحکمه گوید او رادر اجزاء علوم حکمت تصانیف بسیار است و ابوالخیر رابقراط ثانی گویند و در تدبیر مشایخ تصنیفی لطیف دارد. ابن الندیم گوید: ابوالخیر حسن بن سوار بن بابأبن بهرام، معاصر ما از افاضل منطقیین و شاگرد یحیی بن عدی است در نهایت ذکاء و فطنت. مولد 331. او راست: کتاب الهیولی در یک مقاله. کتاب الوفاق بین رأی الفلاسفه والنصاری در سه مقاله. کتاب تفسیر ایساغوجی، مشروحاً. کتاب تفسیر ایساغوجی، مختصراً. کتاب الصدیق و الصداقه در یک مقاله. کتاب سیرهالفیلسوف در یک مقاله. کتاب الحوامل و آن مقالتی است در طب. کتاب دیابطا یعنی تقطیر در یک مقاله. کتاب الاَّثار المخیله فی الجو الحادثه عن البخار المائی و هی الهاله و القوس و الضباب در یک مقاله و آنرا از سریانی به عربی نقل کرده. کتاب الاَّثارالعلویه و آن نیز ترجمه است. کتاب اللبس فی الکتب الاربعه فی المنطق، الموجود من ذلک. کتاب مسائل ثَاُوفرسطس و آنرا نیز نقل کرده است. کتاب مقاله فی الاخلاق و آن هم ترجمه است.
مکنی به ابوعمران عبدالله بن عامر یحصبی، از مردم دمشق. وفات 118 ه. ق. یکی از قراء سبعه. گویند قرآن را از عثمان بن عفان فراگرفت. و بصحبت گروهی از صحابۀ رسول صلوات اﷲعلیه رسید. او از طبقۀ اولی تابعین است و از جماعتی از صحابه روایت کند، ازجمله واثله بن اسقع و فضاله بن عبید و معاویه بن ابی سفیان. او راست: کتاب مقطوع القرآن و موصوله. و کتاب اختلاف مصاحف الشام و الحجاز و العراق. (ابن الندیم)
مکنی به ابوعمران عبدالله بن عامر یحصبی، از مردم دمشق. وفات 118 هَ. ق. یکی از قراء سبعه. گویند قرآن را از عثمان بن عفان فراگرفت. و بصحبت گروهی از صحابۀ رسول صلوات اﷲعلیه رسید. او از طبقۀ اولی تابعین است و از جماعتی از صحابه روایت کند، ازجمله واثله بن اسقع و فضاله بن عبید و معاویه بن ابی سفیان. او راست: کتاب مقطوع القرآن و موصوله. و کتاب اختلاف مصاحف الشام و الحجاز و العراق. (ابن الندیم)